♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥
آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!
در رخت خواب هستم ، خودم را گول میزنم که خوابم ببرد ! ولی خبری از خواب نیست ! هرچه تمرین مرگ میکنم باز هم نمی میرم ! چشم هایم را می بندم! هستــــــی را به دست به باد می دهم و پرواز میکنم ! به جایی می روم که دیگر... عشقی نیست ! علاقه ای نیست ! زندگی نیست ! پولی نیست ! کاری نیست ! باری نیست ! هیچی نیست ! ساعت ها را نابود میکنم تا عقربه های ساعت زمان را مشخص نکنند ! همه چیز را از مـــغزم بیرون میکنم و اندکی به صدای آب خدا گوش میدهم ! به سبزی درختان خدا نگاه میکنم ! به زیبایی نور خورشید که از لابلای درختان با من قایم موشک بازی میکند ! فقط گوش میدهم ! آنقدر گوش میدهم تا آن لحظه درونم به پاکی به خاطر سپرده شود ....
قالب : بلاگفا |